رهارها، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 9 روز سن داره

زندگی مامان وبابا

بدون عنوان

دختر عزیزم خدارو شکر میکنم که بعد از تحمل این همه سختی من و بابایی تونستیم تو بغلمون بگیریمت  و احساست کنیم واین بهترین لحظه زندگیمون بود خیلی روزای سختی بود وقتی هر لحظه بهمون می گفتن که شاید تو سالم نباشی و شاید هیچوقت نبینیمت این خیلی زیاد بود برای من وبابات و نمی تونستیم هیچ جوره درکش کنیم ،خدا رو شکر که با توکل به خدا و تلاش دکترت(میر فندرسکی) تونستیم همه این سختیها رو پشت سر بزاریمو تورو تو بغل بگیریم،درسته که به موقع به دنیا نیومدی و عجله کردی و همش 2 کیلو بودی و واقعاااا بغل گرفتنت کار سختی بود و هر لحظه من با گریه گذشت اما همین که بودی کافی بود... اینم اولین عکست توی خونه خودمونه وقتی از بیمارستان اومدیم خونه و تو زردی دا...
8 بهمن 1392
1