رهارها، تا این لحظه: 11 سال و 2 ماه و 3 روز سن داره

زندگی مامان وبابا

شروع کار جدید (مزون لباس عروس )

1393/3/30 15:13
نویسنده : مامان یاسمن
1,468 بازدید
اشتراک گذاری

به نام خدا

دختر قشنگم خیلی وقت بود که نتونسته بودم به وبلاگت سر بزنم و برات مطلب بزارم آخه خیلی سرمون شلوغ بود و به اینترنت هم دست نداشتم ...

به امید خدا امسال بعد از عید کار جدیدمون که مزون لباس عروس هست و شروع کردیم و خدارو شکر کار باذوق و جالبیه چون همش با عروس داماداو لباس عروس و....سروکار داریم

کارمون و از 7 اردیبهشت شروع کردیم و اوایلش ساعت 6 صبح هرسه تامون راه میفتادیم به سمت مزون چون

مغازه توی طرح بود و باید قبل طرح میرسیدیم یه دوهفته ای اوضاع همینجوری بودو تو واقعا اذیت میشدی و

نمیتونستی توی مغازه شیطنت کنی و بازی کنی و همشم توی کوچه و پاساژبودی و همه دیگه میشناختنت

حسابی ،واسه همین تصمیم گرفتیم تا بزاریمت مهد کودک خیلی تصمیم سختی بود هم برای من هم برای

بابات چون دور بودن ازت و بی خبری و اینکه پیش غریبه ها بزاریمت خیلی برامون سخت بود ولی بلا خره ثبت

نامت کردیمو یه دو هفته ای مهدکودک رفتی و اولاش ینی سه چهارروز اول بد نبود ولی بعد از اون دیگه حسابی

گریه می کردی وقتی میذاشتیمت با اینکه همش 5 ساعت میذاشتمت ولی اصلن دوست نداشتی مهدکودک و

همیشه دم درش که میرسیدیم جیغ میزدی و محکم بغلم میکردی و میگفتی بییم (بریم)چندبارم که بابات

بردتت و این صحنرو دید واقعا ناراحت شدیمو تصمیم گرفتیم دیگه نبریمت و کلا 2 هفته مهد رفتی و از اون به بعد

گذاشتیمت خونه مامان شهناز ینی من دیگه با بابایی نمیرم صبحهارو پیشه خودمی بیدار میشی بهت صبحانه

میدم کلی باهم بازی میکنم تا مامانی از سرکار بیاد و ساعت 1 میبرمت اونجا و تا ساعت 9 شب اونجا میمونی

،بدون اینکه بهونه بگیری و کلی ام بهت خوش میگذره و با مهشاد همسایه روبرویی مامانی خیلی دوست

شدی و باهم پارک میرید یا توخونه اونا میری با مامانی یا اون میاد پیشه تو خلاصه که خیلی خوب شد که دیگه

مهد نمیری و جات خوبه مرسی از مامان شهناز و دایی جون که پیششون میمونی و کلی باهم بازی میکنین 

راستی چند بارم خونه آقاجون موندی اونجاام کلی بازی میکنی مهران و ماهانم میان و کلی ذوق میکنی

آقاجون و عزیز بعضی وقتا نمیزارن ببرمت و پیش خودشون میمونی و اونجاام خوبه بهت خوش می گذره

بعضی وقتاام عمو سعید همش میگه رهاروبیار مغازه منم هفته ای یه بار میارمت و کلیییی اینجارو میریزی بهم و

شلوغ میکنی ولی دلمون کلی باز میشه وقتی تو میای عزیزم...

ا

اینجا تشریف اوردی مزون پیشمون

بهت میگم خودتو لوس کن .......ای جوووونم

بووووووس

پسندها (1)

نظرات (5)

مامان ریحانه
31 خرداد 93 9:45
ای جونم چه ناز شدی خاله چه خوب شد که دیگه نمیبریش مهد خونه مامان بزرگش خییییییییییییلی خوبه
مامان یاسمن
پاسخ
آره واقعاااا
مامان ریحانه
31 خرداد 93 9:53
کار جدیدتون هم مبارک
مامان یاسمن
پاسخ
مرسی عزیزم
مامان علی
31 خرداد 93 14:37
مزونتون مبارک
مامان یاسمن
پاسخ
مرسی
مامان شهناز
2 تیر 93 20:44
ما که خیلی خوشحالیم رها خانم افتخار میدن میاد پیش ما به ما که خیلی خوش میگذره مخصوصا وقتی بعد از ظهرا با هم میریم پارک
مامان یاسمن
پاسخ
به به مامان شهناااااز اره واقعا رها عاشق پارک.شده دیگه بسکه رفتین پارک
خاله فرزانه
4 تیر 93 12:00
ماشالا مزون مبارکه ایشالا چرخش واستون بچرخه عزیزم خوب کردی مهد نبردیش حتما اذیت میشده که بعد چند روز جیغ میزده که نمیام
مامان یاسمن
پاسخ
مرسی آره واقعا خیلی خوب شد